جدول جو
جدول جو

معنی گالش کلا - جستجوی لغت در جدول جو

گالش کلا
(لِ کَ)
دهی است از لفوز بخش مرکزی شهرستان شاهی، واقع در 15 هزارگزی جنوب باختری شیرگاه کوهستان جنگلی، هوای آن معتدل مرطوب مالاریائی. دارای 750 تن سکنه. زبان آنان مازندرانی و فارسی. آب آن از رود خانه کرسنک. محصول آنجا برنج، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی. راه آن مالرو است، تابستان گله داران ییلاق بخار کلا و اسبوکلا از دهستان ولویی میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
گالش کلا
از توابع شهرستان ساری، از توابع گیل خواران قائم شهر، از
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ لِ کِ)
از دیه های کلاردشت (از کلارستاق مازندران). رجوع به ترجمه مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 146 شود
لغت نامه دهخدا
(لِ کَ)
نام یکی از قرای هفتگانه رکن کلا از دهستان تالارپی بخش مرکزی شهرستان شاهی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(لِ کَ)
دهی از دهستان رودپی بخش مرکزی شهرستان ساری، واقع در 16 هزارگزی شمال ساری و 4 هزارگزی باختر شوسۀ ساری به فرح آباد دشت، هوای آن معتدل مرطوب مالاریائی، دارای 100 تن سکنه. لهجۀ آنان مازندرانی و فارسی، آب آن از رود خانه تجن، محصول آنجا برنج، غلات، صیفی، شغل اهالی زراعت، راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(لِ کَ)
دهی است از دهستان گیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی، واقع در 11 هزارگزی شمال باختری جویبار. دشت معتدل مرطوب مالاریائی، دارای 580 تن سکنه. لهجۀ آنان مازندرانی و فارسی. آب آن از رود تالار و آب بندان. محصول آنجا برنج، پنبه، غلات، صیفی، کنجد، مرکبات. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان زانوس رستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر. واقع در 40هزارگزی جنوب نوشهر و 9هزارگزی پول. محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنۀ آن 400 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، ارزن و لبنیات و شغل اهالی زراعت است. زمستان برای تأمین معاش به قشلاق کجور میروند و شغل بیشتر آنها زغال سوزی و چوب بری است. در کوههای آن معدن مس و طلا وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(لِ لَ)
دهی است از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل، واقع در 13هزارگزی شمال باختری آمل کنار شوسۀ آمل به محمودآباد دشت، هوای آن معتدل مرطوب مالاریائی است، دارای 350 تن سکنه. زبان آنان مازندرانی و فارسی است. آب آن از رود خانه هزار و چشمه، محصول آنجا برنج، کنف، مختصر غلات، شغل اهالی زراعت. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
و رجوع به سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 112 شود
لغت نامه دهخدا
(گِ لَ / لِ کَ)
دهی است از دهستان اسفیورد شورآب بخش مرکزی شهرستان ساری که در 9000گزی جنوب باختری ساری و 3000گزی جنوب راه شوسۀ ساری به شاهی واقع شده است. هوای آن معتدل و مرطوب و سکنۀ آن 470 تن است. آب آنجا از چاه تأمین میشود. محصول آن غلات، پنبه، توتون، سیگار، نیشکر و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. زمستان گله داران سوادکوه برای تعلیف گوسفندان از مراتع این ده استفاده می نمایند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(لِ کُ)
دهی است از دهستان دشت سر بخش مرکزی شهرستان آمل، واقع در 4 هزاروپانصدگزی خاور آمل. دشت معتدل مرطوب مالاریائی، دارای 130 تن سکنه، لهجۀ آنان مازندرانی و فارسی. آب آن از رود خانه هزار، محصول آنجا برنج، جو، حبوبات، صیفی، شغل اهالی زراعت، راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 113 و 117 بخش انگلیسی شود
لغت نامه دهخدا
(لِ مَ حَلْ لَ / لِ)
دهی است جزء دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان، واقع در 12 هزارگزی خاور لنگرود و هزارگزی راه فرعی لنگرود به چمخاله جلگه، هوای آن معتدل مرطوب، مالاریائی، دارای 210 تن سکنه. لهجۀ آنان گلیلکی، آب آن از چاه، محصول آنجا لبنیات، کنف و صیفی. شغل اهالی گاومیش داری و مختصر زراعت، راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(لِ کَ)
دهی است از دهستان بابل کنار بخش مرکزی شهرستان قائم شهر که در 24 هزارگزی جنوب باختری قائم شهر و 12 هزارگزی باختر شیرگاه در دامنه واقع است. ناحیه ایست دارای آب و هوای معتدل مرطوب و 530 تن سکنه، آب آنجا از رود خانه بابل تأمین میشود. محصول عمده آن برنج و نیشکرو ابریشم و کتان و غلات و صیفی و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و نخی و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
از دهات چهاردانگۀ هزارجریب ساری. و رجوع به ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 163 و 166 و رجوع به بالا کولا شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل. واقع در 15هزارگزی جنوب باختری بابل و 3000 گزی شمال شوسۀ بابل به آمل. واقع در دشت و هوای آن معتدل و مرطوب و سکنۀ آن 50 تن است. آب آن از رود خانه کاری تأمین میشود. و محصولات آن برنج و مختصر غلات، پنبه، صیفی، کنف و نیشکر و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3) ، از دههای کلارستاق مازندران است. (سفرنامه رابینو ص 107 بخش انگلیسی) ، از دههای ساری است. (سفرنامۀ رابینو ص 120 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهات بارفروش مازندران. (ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 160)
لغت نامه دهخدا
(کالْ لی)
دهی است از دهستان لفور بخش مرکزی شهرستان شاهی که در 14هزارگزی جنوب باختری شیرگاه واقع است. کوهستانی، جنگلی، معتدل و مرطوب است، 550 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه پی رود تأمین میشود. محصول آن برنج و لبنیات، و شغل اهالی زراعت و گله داری، و صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راههای آن مالرو است. در تابستان به ییلاق سفیدریز و لوپی میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام دهی است از دیه های اطراف نور. (از سفرنامۀ رابینو ترجمه فارسی ص 149)
لغت نامه دهخدا
روستایی از دهستان بابل کنار بابل، روستایی در شهرستان قائم
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع زانوس رستاق کجور، از توابع کلارستاق چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع میان دورود ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
دو قطعه چوب کوتاه و بلند مربوط به بازی الک دولک
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان کلباد بهشهر، خورشید کلا که روستاییی در
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان دابوی جنوبی از بخش مرکزی آمل، پاشاکلا، از توباع دهستان بندرج ساری، پاشاکلا
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع چهاردانگه ی سورتچی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
ظرفی چوبی پایه دار، پهن و گود که گالش ها در آن غذا خوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع یخکش بهشهر، از توابع رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در نزدیکی سی سنگان نوشهر، از توابع مربوط به منطقه ی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع اسفیورد شوراب ساری
فرهنگ گویش مازندرانی